بسمه تعالي
در آستانه اتخابات مجلس نهم اين سوال مطرح شد وحدت اصالت دارد يا حق؟
اين سوال به اين دليل مطرح شد كه عدهاي اصولگرا به دنبال وحدت بودند كه با وجود اين وحدت نمايندگان زيادي با سليقه و رويكرد هاي متناقضي در اين دايره وحدت جاي ميگرفتند.
اگر به موضوع وحدت با رويكرد عقلي برخورد كنيم ميبينيم وحدت به معناي واقعي كلمه و در هر صورت امكان پذير نيست به عنوان مثال وحدت ايران و امريكا وحدت مسلمان با كافرو...
بصورت كلي وحدت موقعي شكل ميگيرد كه حول يك موضوع مشخص انجام گيرد مانند :
(حق) و يا بر اساس منافع كشور و يا منافع مشترك اما هر وحدتي كه بر مبناي موضوع ثابت و ماندگار مانند حق صورت نگيرد شكننده است مانند وحدتي كه بين شوروي سابق و برزيل ومتفقين صورت گرفت و وحدتي كه بين كشورهاي آلمان ژاپن و ايتاليا در جنگ جهاني دوم صورت گرفت كه بعد از جنگ وحدت اين كشور ها دگرگون شد.
هر وحدتي كه بر حول موضوع خاص مانند منافع مشترك انجام ميگيرد به همين صورت است زيرا اين منافع مقطعي و عمر مفيدش حد اكثر چند سال است مانند وحدت ليبي قذافي با غرب كه بعد از انقلاب دگرگون شدو...
اينگونه وحدت ها بعد از از بين رفتن اولويت خاص زمان خود از بين خواهد رفت.
در اسلام هم همينطور است كه اصالت با حق است و همه بايد حول محور حق وحدت كنند مانند: ولايت
قرآن كريم ميفرمايد: وعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا اين گونه نيست كه خداوند بفرمايد فقط وحدت كنيد نخير ميفرمايد وحدت كنيد اما حول حق .
پس ميتوان گفت وحدت اصالت ندارد و تنها موقعي وحدت ماندگار خواهد بود كه حول موضوعي ماندگار وحدت صورت گيرد.
در بحث انتخابات ما هم همينطور است اگر مبناي ما فقط وحدت باشد ما با هر جناحي ميتوانيم وحدت كنيم اصولگرا و اصلاح طلب و ملي مذهبي و ليبرال و...
اينگونه وحدت ها يا شكل نميگيرد و ما فكر ميكنيم كه شكل گرفته و يا به سرعت از هم ميپاشد چون نقاط مشترك كه بتواند اين مجموعه را كنار هم نگه دارد بسيار متزلزل است.
و اگر اصالت را به وحدت دهيم هر كس كه از اين وحدت دور شود حتي به دليل دور بودن اين مجموعه از حق ، متهم به وحدت شكني ميشود و اين مجموعه شبه وحدت روز به روز از حق دور و دورتر ميشوند.
اما اگر وحدت بر مبناي حق باشد اينطور نيست در اينگونه موارد وحدت ماندگار وثابت خواهد بود و تنها كساني از دايره وحدت خارج خواهند شد كه از حق دور شوند.
حال در جامعه دو گفتمان يا جبهه رايج اصولگرايي وجود دارد :
جبهه متحد اصولگرايي كه معتقد به وحدت گراييست:
رئيس ستاد انتخابات جبهه متحد اصولگرايان با بيان اينكه ما تلاشمان را براي اينكه ساكتين فتنه در ليست جبهه متحد نباشند كرديم اما زورمان بيشتر از اين نرسيد، براي بار دوم به طور تلويحي حضور بخشي از ساكتين فتنه در ليست جبهه متحد اصولگرايان را تائيد كرد.به گزارش بولتن نيوز، بحث حضور ساكتين فتنه در ليست جبهه متحد اصولگرايان از ابتداي سهم دادن به دو چهره شناخته شده در جبهه متحد اصولگرايان پيش آمد. اگر چه ابتدا برخي از اضلاع اين كميته اين اتهامات را رد مي كردند وليكن دكتر عليرضا زاكاني در اول آذرماه در گفتگو با نسيم با تائيد اين مطلب به صراحت به واژه"اغماض" در برابر ساكتين فتنه متوسل مي شود و مي گويد: از نظر ما ساكتين در فتنه و انحراف هر جفتشان محل اتهام هستند اما از آنجا كه قرار است در يك ائتلاف بزرگ شركت كنيم بايد به واسطه مصلحت بزرگتري به نام وحدت اصولگرايان، 'اغماضي' هم داشته باشيماين تنها اظهارنظر رئيس ستاد انتخابات جبهه متحد اصولگرايان نبود و زاكاني در جاي جاي سخنانش در رسانه ها بدين موضوع اشاره كرده است.
جبهه پايداري معتقد به حق گرايي:
حجت الاسلام پناهيان : سالها رقابتهاي انتخاباتي بين گروههايي بوده است كه در طول هم با نظام در ارتباط بوده اند و يكي به اصل نظام نزديك و ديگري از آن دور بوده است. اين صف بندي انتخابات را نه پرشور كه پرتنش مي كرده است و موجب مي شده تا انتخابات به مرز انقلابي و ضد انقلابي بودن برسد.
تا كي از ترس ضد انقلاب به غير انقلابيها رأي بدهيم
جانشين قرارگاه عمار گفت: بايد اين سنت را شكست چرا كه در اين فضا خيلي مصلحت ها به ما تحميل مي شود. تا كي بايد رقابت بين كساني باشد كه يكي به انقلاب نزديك و ديگري به ضد انقلاب نزديك است؟ تا كي بايد انتخابات طوري باشد كه اگر به فلان گروه رأي ندهيم كار دست ضد انقلاب بيفتد؟ تا كي بايد براي اينكه امور در دست ضد انقلاب قرار نگيرد، به كساني راي بدهيم كه خيلي هم انقلابي نيستند؟ بعضي ها دوست دارند كه در نظام جمهوري اسلامي كه يكي از ابرقدرتهاي جهان شده است، هميشه رقابت بين انقلابي و ضد انقلاب باشد اما امروز شرايطي پيش آمده است كه مي توان فضاي رقابت را تغيير داد.
پناهيان در تبيين عوامل اين آمادگي گفت: دو دليل وجود دارد كه امروز مي توان رقابت را بين افرادي ايجاد كرد كه در عرض هم با نظام ارتباط دارند. يكي اينكه پس از فتنه 88 سران اصلاحات بي لياقتي خود را براي حضور در امور نظام نشان دادند و ديگر اينكه با اتفاقاتي كه در جهان افتاده است، مانند بيداري اسلامي و حتي بيداري جهاني، امروز ديگر تئوري هايي كه از جريان اصلاحات پشتيباني ميكرد، فروپاشيده است و كساني كه دم از جامعه مدني ميزدند امروز شرمنده هستند.
اين ديدگاه من بود
رهگذر