معرفی وبلاگ
سلام گاه گاهی سفری کن به حوالی دلت شاید آنجا خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد. اینجا هوالی دله ، دل هم دغدغه های خودشو داره، عاشق میشه، مشغول سیاست میشه، مشغول اجتماعش اطرافش میشه و... آره اینجا حوالی دله (محمد محمدی)
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 95356
تعداد نوشته ها : 28
تعداد نظرات : 8
Rss
طراح قالب
GraphistThem273

احسان محمودپور

 يك. شرقي يا غربي، مسئله اين نيست!

در ميان انبوه كلماتي كه دفتر واژه‌هاي زندگي ما را پر كرده‌اند، هميشه واژه‌هايي وجود دارد كه تعريف و توضيح‌شان مجالي بيشتر از يك جمله مي‌طلبد. هر واژه البته با خود معنايي را حمل مي‌كند كه فهم اين معنا جز با شناخت خاست‌گاه آن ممكن نيست. واژه‌ها باهم فرق دارند. مثل آدم‌ها كه باهم فرق دارند. تو گويي معني بعضي واژه‌ها در ارتباط با آدم‌ها معلوم مي‌شود؛ يعني خاست‌گاه اين واژه‌ها وجود آدم‌ها است و تو عالم و آدم را هرگونه شناخته باشي، واژه‌ها را همان‌طور معني مي‌كني.

فرهنگ لغت را كه ببيني «شرق» و «غرب» را احتمالاً اين‌گونه معني كرده كه يك معناي جغرافيايي و يك معناي سياسي دارد. معني جغرافيايي شرق و غرب البته معلوم است؛ و معني سياسي‌اش كه طي سال‌هاي جنگ سرد، «غرب» عبارت بود از اردوگاه كشورهاي ليبرال‌سرمايه‌داري و «شرق» عبارت بود از بلوك كشورهاي سوسياليستي… و اين تمام ماجرا نيست.

معني شرق و غرب را البته كه در نگاهي ديگر بايد درك كرد. در اين نگاه ديگر شرق و غرب، نه فقط دو واژه كه دو ساحت وجودي متفاوت است. از اين منظر، غربي يا شرقي بودن، مستلزم زندگي در مغرب يا مشرق جغرافيايي نيست؛ كه شرق و غرب، مكانت آدمي است و نه مكان او. چه بسا ساكنان مشرق جغرافيايي، كه روح غربي در كالبدشان جاري است و چه بسا ساكنان مغرب كه در آرزوي اشراقي الهي مي‌سوزند و آب مي‌شوند، تا شايد از ميان جوي موليان فطرت خويش به بخاراي شرق الهي راه يابند.

در اين نگاه، شرق، مطلع ظهور حق‌مداري است. عالمِ سرسپردگي به ساحت وحي و «وطن» خدامحوران و دين‌داران است. غرب اما عالم تاريكِ بي‌نيازدانستن خود از باطن توحيدي عالم است و در مغرب وجودي آدم، خورشيد خدامحوري غروب مي‌كند.

دو. شرق و غرب و آدم‌هاي‌اش

در شرق يا همان عالم ديني، همه‌ي مراتب زندگي در نسبتي منظم و منسجم با حقيقت عالم به سرمي‌برند. تمامي امور از عادي‌ترين مسائل روزمره ‌تا عالي‌ترين شئون مناسبات اجتماعي، در پيوند با سرشت مقدس عالم معنا مي‌يابند؛ و بدون اين ارتباط، رنگ مي‌بازند و هيچ مي‌شوند. اما در عالم غرب عكس اين قضيه برقرار است. ذات عالم غرب، قائم به انكار همين رابطه است. در عالم غرب همه چيز رنگ تعيّن دارد. هر چه كه محسوس است حقيقت است و اساساً غيب، يا انكار مي‌شود و يا در سازمان‌دهي زندگي انساني ناديده گرفته مي‌شود. البته نه اين‌كه در عالم ديني، محسوسات و نعمات عالم نفي شود، بل‌كه تمامي اين‌ها، شعاعي از حقيقتي غيرمادي و وسيله‌اي براي رسيدن به او هستند. به همين دليل است كه اهالي عالم ديني، بامعناترين لذت‌ها را از نعمت‌ها مي‌برند.

هر عالم البته رنگ و بويي دارد كه اهلش آن را مي‌شناسند. آن‌كه در عالم ديني سير مي‌كند، سير در «بندگي حق» دارد و اين بندگي او را بر تخت فرمان‌روايي عالم مي‌نشاند و از آن‌جاكه «بندگي»، مسير رسيدن به جانشيني خداوند در زمين است، عالم و آدم به فرمان خدا در خدمت بندگان او هستند. بندگان نيز از تمام اختيارات‌شان براي پيشرفت در بندگي و نزديكيِ هرچه بيشتر به او بهره مي‌گيرند. اين عالم لحظه به لحظه نو مي‌شود. چرا كه حقيقت عالم، منشأ بي‌پايان جلوه‌هاي قدسي است. عالم ديني، خليفه‌الله تربيت مي‌كند.

اما آن‌كه در عالم غرب سير مي‌كند از عبوديت روي‌گردان است. عالم غرب، مثل انسان مدرن به بار مي‌آورد. موجودي كه سير در انانيت دارد. خود را خداي عالم مي‌داند و تمام عالم و آدم را در خدمت خود (آن هم خودِ ناسوتي‌اش) مي‌خواهد، بدون اين‌كه خويش‌تن را متصل به حقيقتي غيرمادي بداند؛ كه اساساً براي او غيرماده وجود ندارد. غربي هم‌واره براي خود حقّ هر كاري را محفوظ مي‌داند. او حتي سراغ دين هم كه مي‌آيد، مي‌خواهد آن را در ذيل نفسانيت خود از حقيقت قدسي‌اش خالي ساخته و به امري روزمره و عرفي تبديل كند. و ثمره‌ي اين همه، وضعيتي است كه امروز گريبان اهل غرب را گرفته است. «از خود بيگانگي» ثمره‌ي روي‌گرداني از عالم غيب بوده؛ «بي‌وطني» و زندگي كولي‌وار، تمام رهاورد عالم غرب است.

سه. جبهه‌ها شفاف‌تر مي‌شود.

پسرِ «اليور استون» مسلمان شد. «شان استون» كه حالا خود را در منظومه‌ي بندگي، «علي» مي‌خواهد، نماينده‌ي همان اشراقي‌هاي غرب جغرافيايي است كه جوي موليان فطرت خويش را گرفته و آمده تا به بخاراي «جمهوري اسلام» رسيده است. حالا هي بنشينيم و ناله سر دهيم كه چرا آن دخترك ايرانيِ به فرنگ رفته، فلان شده و بهمان…
خيلي ساده است اين داستان. چه فرقي مي‌كند كي در كجا باشد؟ غربي، غربي است حتي اگر در ايران زندگي كند و شرقي، شرقي است حتي اگر در قلب شهر شيطانباشد.

زمان دارد به آخر خود نزديك مي‌شود و ناريخ دارد به فرجام مقدّرش مي‌رسد. جبهه‌ي حق و باطل در حال شفاف‌شدن است و اصلاً نبايد از اين بابت نگران بود. فقط بايد مراقب خود و جامعه‌ي‌مان باشيم چنان كه «و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر».

چهار. زمان بيداري امّت اسلام است امروز.

آن‌كه در وطن خود نيست «مسافر» است و مسافري كه به سوي وطن خويش حركت مي‌كند «مهاجر». مسافر تا مهاجر نشود وطن را در نمي‌يابد و مهاجر يا خودش به‌تنهايي قصد وطن مي‌كند يا با هم‌وطنان ديگرش (كه آنان هم دور از وطن افتاده‌اند) آهنگ هجرت مي‌كند. و چقدر سهل مي‌شود گردنه‌هاي راه، وقتي همراهاني چنين باشند.

آن‌كه شرقي است «وطن» خويش را به خوبي مي‌شناسد. ميهن او اسلام است و تو خوب مي‌داني كه جغرافيا و مرز هم نمي‌شناسد. ميهن او شرق و غرب جغرافيايي عالم است اگر مكانت وجودي‌اش توحيدي شود. اهل اسلام در سرتاسر عالم، يكديگر را خوب مي‌شناسند و خوب مي‌يابند و هم‌راه مي‌شوند و آهنگ وطن مي‌كنند. و اين است رستاخيز جهاني عبادالله. آرمان‌شهرِ عباد، جامعه‌اي‌ است كه در آن «لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون»(+). راستي زيبا نيست «مهاجرت جمعيِ» مردماني در هيئت «انقلاب اسلامي» به سوي وطن اصلي‌شان؟

دسته ها : سياسي - روز
شنبه بیست و نهم 11 1390 1:19

 

بصيرت

عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي با بيان اين مطلب كه امروز دو مذهب خداپرستي و پول پرستي در ميان انسان ها رواج يافته است،گفت: جامعه پول پرست مسير سقوط را طي مي كند حتي اگر برچسب مذهبي داشته باشد.

به گزارش شبستان، حسن رحيم پور ازغدي، عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي در نخستين همايش "نقش بانوان در توسعه و ترويج فرهنگ وقف" حضور نزديك به دو هزار بانو در اين عرصه را حائز اهميت دانست و گفت: اينكه هم اكنون دو هزار واقف زن در كشور حضور دارند به جهات مختلف قابل بررسي است نخست به جهت اخلاق شخصي كه نشان از رشد تكامل فردي در بخشش و گذشت از اموال دارد.
 
وي اظهار كرد: اين روحيه گذشت و ايثار نشان از تقابل فرهنگ توحيدي با فرهنگ مادي دارد كه اصالت را در اخذ و قاپيدن پول مي داند نه در احسان و انفاق، بعد دوم آن اقتصادي است كه نشان از مالكيت زن در پرتو اسلام دارد و ثابت مي كند كه در فقه و احكام اسلام زن از توانايي مالي و نيز امكان بخشش آن برخوردار است و اين از صدر اسلام در سيره عملي حضرت خديجه (س) بروز و ظهور داشته است.
 
رحيم پورازغدي با بيان اين مطلب كه بعد سوم اين مهم حقوقي و عدالت خواهانه در تنظيم روابط اجتماعي است، تصريح كرد: وقف در اينجا معناي عبور از اخلاق فردي به اخلاق اجتماعي مي دهد، علاوه بر اين جهاد عظيم اخلاقي براي ترويج انسانيت حتي پس از مرگ است.
 
عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي وقف را نشانگر بزرگي روح انسان هايي كه توان و جرات بخشش دارند، خواند و عنوان كرد: مشاركت زنان در امر وقف در پرتو اسلام در شرايطي است كه ديگر مكاتب و كشورها بر سر مالكيت زن به بن بست برخورده اند اما در اسلام اين ماليكت از بديهيات است و كسب قدرت و ثروت مباني مسابقه ميان زن و شوهر نيست.
 
 
آغاز خلقت عالم با وقف خداوند
وي با بيان اين مطلب كه فرهنگ وقف به طور خاص و انفاق به طور خاص در مباني هستي شناسي ريشه دارد، ابراز كرد: اگر اين مباني به شيوه صحيح تبيين شود ديگر ايثار و بذل مال احمقانه جلوه نمي كند چراكه در نگاه هستي شناسي توحيدي انسان مالك هيچ چيز نيست و هر چه دارد امانت خداوند نزد او است، آنچنان كه امام رضا (ع) مي فرمايند: خداوند در بدو خلقت عالم را وقف مخلوقات كرده است از اين رو آغاز خلقت با وقف الهي همراه بوده است.
 
رحيم پورازغدي با تاكيد بر لزوم تبيين اثرات مثبت انفاق و وقف براي شخص عامل به اين دو حسنه بيان كرد: البته در بخشش مال دو نگاه متعارض وجود دارد نخست خصوصي سازي اموال عمومي كه ريشه در مكاتب مادي دارد و ديگر عمومي سازي اموال خصوصي كه از نگاه توحيدي نشات مي گيرد و به معناي مواسات است و اگر كسي به آن عامل نباشد شيعه علوي نيست.
 
وي روحيه ايثار را مبناي هستي شناسي تمامي انبياء در طول تاريخ دانست و ادامه داد: نقطه شروع براي انسان موحد جايي است كه خود را مالك هيچ چيز نداند و با اين نگاه است كه مشكلات اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي ما حل مي شود و ناهنجاري هايي همچون دروغگويي، احتكار و گران فروشي از جامعه رخت برمي بندد.
 
رحيم پورازغدي با اشاره به تعبير برخي از علما به اولويت داشتن در استفاده از اموال به جاي مالكيت آنها گفت: هرچه بشر در اختيار دارد عاريه است و اگر انسان جز اين نگاه داشته باشد گرفتار شرك مي شود، از اين رو بايد در بهره مندي از امانات الهي ديگران را نيز شريك كند، بايد توجه داشت در جامعه اي كه روحيه ايثار و احسان رشد كند معروفات نيز رشد يافته و انسان ها از ناراحتي يكديگر غمگين و با شادي هم شاد مي شوند.
 
 
 
فرهنگ سكولار سابقه اي به درازاي تاريخ دارد
 
عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي با اشاره به حديث نبوي مبني بر نشستن مومنان بر سر يك سفره و پرهيز از تفرقه تاكيد كرد: بايد توجه داشت مبناي فرهنگ سكولار امروزي در هزاران سال پيش و تفكر انسان هايي همچون قارون كه قرآن از آنها ياد كرده است، ريشه دارد، اما در مقابل و در فرهنگ توحيدي نه مي توان از هر راهي كسب روزي كرد و نه مي توان روزي و اموال خود را در هر مسيري مصرف كرد.
 
وي وقف اموال را نجات بخش آدمي در روز حساب به هنگام پرسش از نحوه مصرف اموال دانست و گفت: اگر در جامعه از طرقي همچون وقف اموال با اخلاق مال اندوزي و رباخواري مبارزه نشود غيراخلاقيات در جامعه تسري يافته و اصالت سود رواج مي يابد و اين جامعه مشرك است.
 
رحيم پورازغدي با بيان اين مطلب كه مال و دارايي در فرهنگ توحيدي وسيله قرب به خداوند از مسيرهاي صحيح است، تصريح كرد: متاسفانه اكنون دو مذهب در ميان مردم رواج يافته خداپرستي و پول پرستي، اگر حركات جامعه فاقد اصول باشد و و افراد آن به چيزي جز لذايذ و شهوات خود فكر نكرده و دائما از خطوط قرمز عبور كنند يك چنين جامعه اي مسير فساد و افول را طي مي كند، حتي اگر برچسب مذهبي داشته باشد.
 
 
 
وي وقف را تشكر در برابر نعمات الهي خواند و بيان كرد: رشد جامعه اسلامي به احسان و انفاق نياز دارد چراكه تمدن اسلامي تنها بر توليد قدرت و ثروت متمركز نيست، بلكه در كنار اينها به برادري، برابري و مواسات نيز نياز دارد.
 
رحيم پورازغدي با اشاره به تجربه رشد اخلاقي واقفان خيرانديش در كنار كمك اقتصادي به جامعه عنوان كرد: متاسفانه امروز شاهد بازشگت مجدد تشريفات و تجملات به جامعه هستيم به گونه اي كه هرچه اسلام و قرآن بر انجام آن يا دوري از آن تاكيد دارند ما درست عكسش را انجام مي دهيم. به عنوان مثال اسلام ما را به قرض الحسنه تشويق مي كند ما ربا را جايگزين آن مي كنيم.
 
وي با بيان اين مطلب كه وقف روح عاطفه و رافت را در جامعه تسري مي دهد، ابراز كرد: بنابر حديثي از پيامبر اكرم (ص) محبوب ترين لحظه زندگي ما زماني است كه خانواده اي گرفتار را شاد مي كنيد چراكه در آن لحظه از هميشه به خدا نزديك تريد، بنابراين بايد وقف و انفاق مال را در راس امور خود قرار دهيم البته احساني كه به دور از هرگونه اهانت، منت و كسالت باشد وگرنه براي ما فايده اي دربر ندارد.
 
رحيم پورزاغدي با اشاره به برخي نيات وقف هاي انجام شده در طول تاريخ خاطرنشان كرد: وقف براي اقامه اذان در منابر با صداي خوش و توسط افراد باتقوا، آزادي زندانيان، صله ارحام، جهاد در وقت ضرور و عزت مسلمانان نشان از دغدغه هاي تاريخي و نياز به رفع آنها با اين سنت حسنه دارد.
 
شايان ذكر است، نخستين همايش نقش بانوان در توسعه و ترويج فرهنگ وقف چهارشنبه، پنجم بهمن با حضور جمعي از بانوان واقف، نماينده ولي فقيه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خيريه در سالن سيدالشهداء هفت تير برگزار شد.
دسته ها : عكس - ديني
جمعه هفتم 11 1390 23:42
X